نیکا ,نفس خاله نیکا ,نفس خاله ، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
وبلاگ نفس خالهوبلاگ نفس خاله، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نیکا , عشـــــــــــــــــــق خاله

7 ماهگی و اولین عروسی

سلام جیــــــــــــــــــگرم فردا 7 ماه میشه که زمینی شدی 7 ماهه که خانوادمون خوشحال تر از قبله 7 ماهه که شدی عزیز دل همه مون امیدوارم عمر طولانی و خوشی داشته باشی گلم   7ماهگیت مبــــــــــــارک پیشرفت هات : میتونی بدون کمک بشینی . قدمات با روروئک بلند تر شده .دستاتو برای اعضای خانواده باز میکنی تا بری بقل شون. 94/2/17 پنج شنبه اولین عروسی بود که نیکا رفت. اولش رفت مردونه اونجا کلی بهش خوش گذشته . بهش خوردنی دادن .خلاصه اونجا خیلی خوش اخلاق بوده. اما وقتی من زنگ زدم به باباش که بیاردش پیش ما و اومد پیش ما اخلاقش بهم خورد و همش گریه میکرد. اما آخر شب که نیکا و مامان و باباش اومدن خونه ی ما برای پاک ک...
21 ارديبهشت 1394

نیکا داره یه دندون...

سلام نیکا خانومیییییییییی خبـــــــــــــــــــــــــــر دارم نیکا خانوم اولین مرواریدش دراومده روز سه شنبه 94/2/15 نیکا شب تاومد پیش ما بمونه اما انقدر که بیقرار بود مجبور  شدیم ساعت 2 نصفه شب برش گردونیم پیش مامانش چون فکر میکردیم دلتنگ مامانشه اما ما بی خبر بودیم که یکی از مرواریدای نیکا خانوم داشته تلاش میکرده تا دربیاد. فرداش 94/2/16 من وقتی داشتم چای دم میکردم و نیکا عسلی درحال راه رفتن تو روروئکش تو آشپزخونه بود مرواریدشو دیدم اینقدر خوشـــــــــــــــــــــــــــــحال شدم که نگووووووووو.فرداش هم وسایل آش دندونی گزفتیم و جمعه یعنی94/2/18 مشغول پختن آش شدیم .مامان و مادربزرگ من مشغول آشپزی بودن و من و مامان نیک...
21 ارديبهشت 1394

اولین پارک

سلام دوستان عزیز و نیکا خوشگلم از رفتارای جدیدت : چند روزه که یه غلت کامل میزنی وقتی به پشت میخوابی برمیگردی رو شکمت. سر و صداهای جدید در میاری مثلا هدهدهدهدهد (hed) وقتی یه اهنگ در حال پخش باشه با همین سر و صداها همراهیش میکنی  دستاتو برای بغل رفتن باز میکنی البته فعلا فقط واسه مامانت و بابای من  . میتونی با روروئک به اندازه سه چهار قدم برداری . اما از وقتی از بیمارستان اومدی خیلی ترسو شدی . وقتی خوابی اگر از خواب بیدار بشی ببینی برق خاموشه گریه میکنی اکرم برق روشن باشه باید حتما بیدار که میشی مامانت رو بیبینی . دیشب 94/2/2 برای اولین بار بردیمت پارک .من و تو مامانت .خیلی خوش گذشت .اونجا تاب سوار شدی . سرسره بازی کردی ...
3 ارديبهشت 1394

1/2 سال از داشتن نیکا میگذرد

سلام عسل خاله  اومدم پیشاپیش 6 ماهگیتو تبریک بگم خانومی الان نصف ساله که از اومدنت پیش ما میگذره اینقدر دوستت دارم که نمی تونم بیان کنم توی این نیم سال خیلی خودتو تو دلم جاکردی شیطون 6 ماهگیت مبــــــــــــــــــــــــــــــــارک گلم 94/1/22 میشه 6 ماهت و ماهگرد شش ماگیت افتاده روز تولد مامان من امیدوارم همیشه صحیح و سلامت و شاد زیر سایه مادر پدرت باشی گلکم. خداحافظ عزیزدلم   ...
20 فروردين 1394

اولین سال نو نیکا عسلی

سلام عزیز دلم  نیکای خوشگلم. سال نو مبارک نیکای خوشگلم نیکا خانومی امسال اولین سالی بود که سال نو رو با شما جشن میگرفتیم. بهترین سال نوی عمرم بود. مامانت به سختــــــــــــــــی تو رو برای سال تحویل بیدار نگه داشت. چون امسال سال تحویل ساعت 2:15 شب بود.امسال هرجا عید دیدنی که میرفتیم یه موضوع دوست داشتنی برای صحبت کردن داشتیم .اونم تو بودی گلم.همه از پیشرفتات ، اینکه دندون درآوردی یا نه و ... میپرسیدن. راستی اینم بگم که شما از 93/12/23 شروع کردی به غذا خوردن.هفته ی اول باید فرنی میخوردی فرنی رو دوست داری.و همه ش رو میخوری.هفنه ی دوم باید فرنی و آش شیر برنج میخوردی اما زیاد دوست داری و به سختی یکی دو قاشق میخوری....
20 فروردين 1394

نیکا 5 ماهه میشود...

5 ماهگیت مبارک عسل خاله شما فردا 93/12/22 5 ماهت تموم میشه و 26 اسفند میتونی غذاهایی که دکتر بهت میده رو بخوری امیدوارم 50000000000000000 ساله بشی عسلم شما از شنبه 93/12/16 میتونی برای چند ثانیه بدون کمک بشینی ..افرین به گل دختری ما   هنوز نیم غلت میزنی   امروز 93/12/21 برای اولین بار لاک زدیم برات.خیلی ناز شدی گلم . هی سرتو مینداختی پایین پاهاتو نگاه میکردی البته به خاطر اینکه پاهای نازت ناخنای کوچولویی داشت خیلی تمیز نتونستیم بزنیم   عزیز دلم چرا تو دمر خوابیدنو دوست نداری ؟؟ هرکاری میکنیم که دمر بخوابی که کم کم چهار دست و پا راه بیافتی شروع میکنی به گریه . جدیدا میتونی پا...
21 اسفند 1393

عسل خاله

سلام عزیز دلم  و دوستان گل نفس خاله هر روز که میگذره برام عزیز تر میشی .... هر روزی که نمی بینمت دلم میگیره ...عزیزدلم خیــــــــــــــــــــــــلی دوستت دارم. این چند روز یکم اذیت کار شدی .بیشتر از قبل گریه می کنی . و تو که همیشه شبا میخوابیدی و بیدار نمی شدی الان بعضی شب ها همش گریه می کنی نمی خوابی نیکا خانم احتمالات  نشون میده شما داری دندون در میاری .البته هنوز معلوم نیست.فقط آب دهنت خییییییییییلی میره. و مامان من می گه این بی خوابیای شبت به خاطر دندون درآوردنته .حتما اذیت میشی گلم جدیدا بیشتر میتونی بایستی .و نشستن به خوابیدن ، وایستادن رو به نشستن ترجیح میدی .هنوز یه نصفه غلت میزنی .دمر هم که میزاریمت یه...
8 اسفند 1393

نیکا 4 ماهه شد

سلام عســـــــــل خاله.... 4 ماهگیت مبارک نفس خاله چهارشنبه 93/11/22 4 ماهت شد گلم ببخشید تاخیر داشتم تو تبریکش امیدوارم 4000000000000 ساله بشی ناز خاله . دیروز 93/11/23 رفتی واکسن 4 ماهگی تو زدی. موقع زدن واکسن که فقط جیغ کشیدی ولی گریه نکردی.از صبح تا عصر هم آروم بودی.اما از ساعت 6و نیم ، هفت گریه هات شروع شد انگار تازه دردش و متوجه شده باشی.دیشب موندین خونه ی ما چون یه کوچولو تب کردی و مامانت ترسیده بود .اما خدا رو شکر خیلی زود خوب شد . رفتی بهداشت واسه ی واکسن .اونجا قد و وزن و دور سرتم گرفتن.قدت 64 ، وزنت 6100 یکم از حد طبیعی پایین تره و دور سرتم 43 .عزیز خاله یه کوچولو تپل شو دیگه .میخوای باربی بمونی؟؟...
24 بهمن 1393

اتفاقات اخیر

سلام عروسک خاله از اول بخوام شروع کنم چون خیلی وقته ننوشتم یادم نمیاد همشو .ببخشید عزیزدلم . خوب اول از همه .روزای اول بهمن مامانت بردت آتلیه و از همه قشنگ ترش اینه که آتلیه ای که رفتی هم اسم خودته.یعنی نیکا. مامانت تصمیم گرفته همه ی عکساتو اینجا بیاد بگیره.عکساتو 25 بهمن تحویل میدن. بعد از اونم .اولین تولد پدر من بود که تو توش حضور داشتی عسلم .تولد پدربزرگت 9/بهمنه.ولی خوب ما 10/بهمن جشن گرفتیم.اول برای شام رفتیم رستوران .که اونجا تقریبا همشو خوابیدی .بعدم اومدیم خونه که کیکو بخوریم که تو حسابی سرحال شده بودی .از شمعا خوشت اومده بود.  وقتی هم میخواستیم بریم شروع کرده بودی به سر و صدا و نمیشد ازت دل کند.خلاصه که شب خوبی بود .م...
17 بهمن 1393

100 روزگی نیکا

عسلک خاله سلام  , و دوستای خوبمون دیروز یعنی 93/11/2 نیکا خانومی 100 روزش شد!!!! 100 روزگیت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک جیگرم.ایشالله 100 ساله بشی  دیشب به مناسبت 100 روزگی نیکا عسلی رفتیم با دخترعموی من وهمسرشون شام خوردیم.خیلی هم خوش گذشت .ولی نیکایی انگار میفهمه ما داریم غذا میخوریم!! با هر قاشقی از غذا که ما میبریم سمت دهنمون نیکا هم با چشماش اونو دنبال میکنه  نیکا جدیدا وقتی براش شکلک دربیاریم از خنده قهقهه میزنه .آخراشم که دیگه خندش نمیاد جیغ میزنه وقتی اینجوری میخنده اینقدر خوردنی میشه که نگووووووو ..... نیکا خیلی هم مامانی شده ...قبلا مامانش میتونست اونو بزاره پیش ما اگه کار داشت . ول...
3 بهمن 1393