اولین سال نو نیکا عسلی
سلام عزیز دلم نیکای خوشگلم.
سال نو مبارک نیکای خوشگلم
نیکا خانومی امسال اولین سالی بود که سال نو رو با شما جشن میگرفتیم. بهترین سال نوی عمرم بود. مامانت به سختــــــــــــــــی تو رو برای سال تحویل بیدار نگه داشت. چون امسال سال تحویل ساعت 2:15 شب بود.امسال هرجا عید دیدنی که میرفتیم یه موضوع دوست داشتنی برای صحبت کردن داشتیم .اونم تو بودی گلم.همه از پیشرفتات ، اینکه دندون درآوردی یا نه و ... میپرسیدن.
راستی اینم بگم که شما از 93/12/23 شروع کردی به غذا خوردن.هفته ی اول باید فرنی میخوردی فرنی رو دوست داری.و همه ش رو میخوری.هفنه ی دوم باید فرنی و آش شیر برنج میخوردی اما زیاد دوست داری و به سختی یکی دو قاشق میخوری.و این هفته که هفته ی سومه باید سوپ (شامل گوشت ، سیب زمینی ، هویج ، کره و برنج ) بخوری. این سوپ روهم دوست داری .امیدوارم زودتر با شیربرنج هم کنار بیایی.
ما و یکی از خاله های من برای سه روز (8و9و10) رفیتم مسافرت به رویان مارندران.مسافرت خوبی نبود چون همه مون مریض شدیم. مخصوصا تو نیکا خانومی.
وقتی برگشتیم از مسافرت و رفتیم پیش دکتر خودت ، دکتر گفت که برونشیولیت شده و باید همین الان بستری بشه. شماهم 94/1/15 تا 94/1/19 بیمارستان بستری بودی . خیلی اذیت شدی.ولی خدارو شکر الان بهتری و سرفه هات کمتر شده.
اما از بیمارستان برگشتی و مسئله ی دندون دراوردن شروع شد!!!!!!!!!!! هی تب میکنی ، بیقراری و گریه میکنی و آب دهنت خیلی میاد.سر لثه هاتم سفید شده.فکر کنم بزودی باید آش دندونی بخوریم