دو ماه مونده!!!!!!!!
سلام عزیز خاله و دوستان گل
این روزا دیگه خیلی دیر میگذره ...
خسته شدم پس کی نفس من میاد
امروز 28 مرداده حدود 2 ماه مونده تا تولد عزیز من
پنج شنبه و جمعه هم قراره سرویس خواب قشنگ خاله ساخته بشه
از اون به بعد دیگه باید شروع کنیم به خریدن خورده ریزایی که مونده و البته سرویس کالسکه
این روزا خیلی بیکار شدم همش میگم کاش مهر زودتر بیاد تا منم خواهرزاده ی گلمو ببینم
به اون روزا که فکر میکنم میگم وای چقدر شلوغه مهرماه
درس و مدرسه از یک طرف جشن و مهمونی برای تولد گل من از یه طرف دیگه
چه جوری از پسش بربیام
بگذریم............
شاید تا آخرای شهریور تونستم عکس اتاقشو براتون بزارم
چند روز پیش پیش خواهرگلی نشسته بودم که خواهرم گفت ببین داره سکسکه میکنه
منم دستمو گذاشتم روی شکمش و واقعا هم همینطور بود
ضربه های منظم وپشت سرهم که مثل سکسکه های خودم بود
و جالب اینجا بود که وقتی خیلی طولانی شد من گفتم شاید اگه خواهری اب بخوره سکسکه اش بند بیاد اون هم برای خنده اینکارو کرد و واقعا سکسکه اش بند اومد
دیگه حرفی ندارم
فعلا خدافظ