نیکا , عشـــــــــــــــــــق خاله

خدایا شکرت ؛بالاخره نیکا کوچولوی ما هم به دنیا اومد.....              نیکا کوچولو , عزیز خاله در تاریخ 22 مهر سال 1393 روز سه شنبه به صورت طبیعی در بیمارستان مهرگان به دنیا اومد.... خوشگل خاله با قد 49.5 و وزن 3 کیلو و 100 گرم به دنیا اومد... عسل خاله اینقدر خوردنی و نازه که دلم نمی خواست از کنارش تکون بخورم... اینم عکسای عشق خاله در ساعات اول تولد       و حالا داستان تولد نیکا خانومی از زبون خالش : اینجانب از مدرسه که اومدم و سوار ماشین شدم پدرم گفت خواهری امروز نمیاد خونه ی م...

روز مونده تا زمینی شدن نیکا ، عشق خاله   خدایا باورم نمیبشه..... واقعا 6 روز مونده....... اسفند 92 فهمیدیم خواهرم بارداره.... قلب فرشته کوچولوی خواهرم  تشکیل شده بود .... فروردین 93 کل خانواده سال جدید رو با یه ذوق شروع کردیم.... خرداد 93 مهمونی ویارانه ی خواهرم برگزار شد.... همون ماه توی آزمایش تیرویید تشخیص کم کاری تیرویید توی خواهرم داده شد ولی توی آزمایش جدید خدا رو شکر تشخیص قبلی غلط شد.... باید چند ماهی میگذشت تا میفهمیدیم فرشته کوچولوی خواهرم دختره یا پسر....  تیر 93 فهمیدیم یه دختر تو راهه.... بعد از اون با ذوق و شوق زیاد شروع کردیم به خریدن وسایل دخترونه....

سلام نیکا گلی  و دوستان عزیز اینجانب یعنی خاله ی نیکا سرما خوردم شــــــــــــــــــدید واقعا الان وقت سرما خوردنه اگه تو دوران مریضی من نیکا زمینی بشه من نمیتونم نزدیکش بشم منی که این همه واسه دیدنش ،بغل گرفتنش انتظار کشیدم ولی خوب به هر حال هر وقت که بیاد من صد هزار بار خدا رو شکر خواهم کرد .فقط صحیح و سالم بیاد ببین نیکا جونم ساک بیمارستانت رو هم بستیم گلم     از سیسمونیت هم فیلم گرفتیم تا برات بمونه قشنگم قند عسل خاله می دونم یکم دیره گلکم روزت مبارک  روز جهانی کودک رو به همه ی بچه های گل به خصوص نیکای عزیزم تبریک میگم اینم یه گل تقدم به خواهرزاده ی گل...

سلام نیکا خانوم!!!!!! عشقم شما نمیخوای بیای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که کم کم دارم فکر میکنم نیکا میخواد بزاره تو امتحانای ترم من بیاد مامان نیکا گلی توی هفته ی 39 بارداریه تو این مدت هی من میام سیسمونی نیکا رو نگاه میکنم تو وبم  تا یکم از انتظارم رو یادم بره هــــــــــــــــــــــــعییییییییی خدا کی این انتظار تموم میشه نیکا جون شما بیای میشی یکی یه دونه ی فامیل  آخه تنها نی نی فامیلمون شماییییی اگه بدونی چقدر همه منتظرتن زودی میای!!!   قربونت برممممممم عزیز خاله ---------------------------------------------------- 12 روز دیگه اینجانب رسما خاله میشم   ...

سلام عشق خاله و دوستان عزیز امروز اومدم تا برای نیکا جونم یه خاطره بگم ؛ ما تو شهرمون یه مهمونی داریم به نام ویارانه  که برای مامان باردار برگزار میشه.(من نمیدونم تو شهرای دیگه هم این رسم باشه)که یا مامان بزرگ مادری میگیره یا پدری.زحمت ویارانه ی خواهری رو مادر بزرگ پدری نیکاجونم کشیدن. میزبان غذاهای محشری درست میکنه که بیا ببین ویارانه ی خواهری رو توی خرداد ماه 93 ؛اگه درست یادم باشه پنج شنبه شب بود که برگزار شد.جاتون خالی خیـــــــــــــــــــلی خوش گذشت. همه غذاهایی که تدارک دیده بودن خیلی خوب بود.دستشون واقعا درد نکنه ماهم غذاهایی درست کرده بودیم : کیک مرغ , کوفته سوئدی , ته چین مرغ و برای دسر هم تیرامیسو ...

سلام عزیز دل خاله  و دوستان گلم مهر اومد ولی نیکا نیومد من هر روز که میرم مدرسه ( البته دو روزه فعلا ) فقط امیدم اینه که یهو از دفتر بخوانم و بگن بیا برو مامانت اومده دنبالت  برم بشینم تو ماشین بگم مامان چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مامانم بگه نیکا داره میااااااااااااااااد ولی مگه میرسه اون روز  الان خواهری تو هفته ی 37 هستش ! نیکا خانومم که همش داره تکون میخوره تو دل مامانش خواهری حسابی سنگین شده ولی هنوزم بی حواس بدو بدو میکنه هرچی بهش بگیم آروم راه برو بازم یهو انقدر تند راه میره که باید بهش تذکر بدیم نیکا جونم یکم عجله کن دیگــــــــــــــــــــــــــــــــــه  دعا کنید دفعه ی دیگه با ع...

سلام به همه دوستای مهربون و جیگرخاله  یه اتفاقی افتاده خیلی قشنگ و جالب میخوام بنویسم که برای نیکای گلم بمونه : پنج شنبه شب بود که دخترعموم رفت تا سیسمونی اتاق نیکا کوچمولوی ما رو ببینه .همینطور که داشت لباسای فسقلی خاله نگا میکرد یه چیز جالب کشف کرد : این لباس رو یادتونه ؟؟؟؟؟؟؟     یک بریم نزدیک تر شاید یه چی دستگیرمون شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟   نزدیک تر    نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای باااا بااااا .تو این یکی حتما معلوم  میشه      بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!!!!!! اسم نیکای گلم رو لباسش هم نوشته شده  ...