نیکا , عشـــــــــــــــــــق خاله

سلام عشق خاله و دوستان  امروز (22/آذر/93) 2 ماهه شدی ... ماهگی ات مبارک عشق خاله ,نیکا خانومی امیدوارم 200000000000000000 سال باخوشی زندگی کنی گلکم صداهایی که از خودت در میاری اینجورین : عقوووو :aghooo قیــــــــــــــــــــــخخخخخخخ :ghikhkhkhkhk وقتی باهات یه مدت طولانی حرف نزنیم یهو جیغ میزنی  دیگه یادم نمیاد الانم یه کوچولو سرما خوردی .ایشالا زودتر خوب میشی نیکایی  عکسای 28 روزگی نیکا خانوم رفتیم مهمونی              ...

سلام نیکا گلی   عروسک خاله شما روز به روز نازتر میشی .کلی صداهای عجیب غریب از خودت درمیاری علاقه ای که داری اینه : بابای من تمام مدت حتی سر ناهارم باید با شما حرف بزنه همین که حرف زدنشو قطع میکنه تو شروع میکنی سرو صدا درمیاری انگار که داری غر میزنی !!! مخصوصا عاشق این جمله ای : نیکا گلـــــــــــــــــــــــــــــــــه ، این خوشگلـــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟ اینو که بابام میگه همچین میخندی آدم میخواد بخوردت 3 روز دیگه 2 ماهت میشه گلکم !!! چقدر زود گذشت .اون روزایی که با ذوق از مدرسه میومدم تا بدو بدو بیام خونتون و کوچولویی تو رو ببینم.... کلـــــــــــــــــــــــــــــــــی قیافت عوض شده  ...

سلام نیکایی عروسک خاله  نی نی کوچولوی ما روز به روز داره عسل تر میشه اون روزای اول تولدش خیلی شبیه باباش بود ولی حالا شبیه مامانش شده جدیداً صداهای بانمک از خودش درمیاره  یکی دوبارم با صدای تقریبا بلند خندیده عاشقتمـــــــــــــــ نفـــــــــــــــــــــــــــــــس خاله اگه یه روز نبینمش دلم براش یه ذره میشه و حالا دو سه تا عکس : این عکس خییییییییییییییییییییییلی نازه.آخه نگاه چه جوری نگاه میکنه   اینم یه عکس خوشگل با کادوهای اولین ماهگردت    بازم یه عکس متعجب دیگه     خداحافظ ...

سلام به دوستان و نیکا خانوم که خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی دوستش دارم این چند روزیکه نبودم (و به خاطرش عذر میخوام) دو اتفاق دست به دست هم داده بود تا نیام نی نی وبلاگ کلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی امتحان داشتم و اینترنت هم نی نی وبلاگو باز نمی کرد خب از اول شروع می کنم: 22/آبان نیکا یه ماهه شد  هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــورا ایشالا 10000000000000ماهه بشی گلم    بعد از اون تولد خواهر عزیزم بود 27/آبان  خواهر مهربونم ایشالا 1000 سال با سلامتی و خوشی زندگی کنی   خانوم طلای خاله رعنایی شده واسه خودش  ...

سلام نیکایی و دوستان گلم این چند روز نیکایی رو خیلی کم دیدم دلم هی براش تنگ میشه هر وقت نیکا پیش ما باشه من میبرمش پیش خودم باهاش درس میخونم خیلی هم بادقت گوش میده دل دردش بهتر شده خدا رو شکر نیکا خانومی 4 روز دیگه یک ماهش میشه  مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکه عشق خاله ایشالا 1000 ساله بشی عشق یه ماهه ی من چند تا عکس از نیکا : نیکا تو خواب وقتی خاله داشت براش زیست میخوند   نیکا تو خواب عمیق    خداحافظ نیکا خانومی و دوستان   ...

سلام قشنگ خاله و دوستان  این چند روز حال نیکایی خوب نبود ... دل درد شدید داشت  همش گریه می کرد ... نیکا عسلی که اینقدر آروم بود دو روز همش گریه میکرد. فقط وقتی دمر میخوابوندیمش آروم می خوابید   دیروز هم نیکا و مامان و باباش از خونه ی ما رفتن دلم برای نیکا و مامانش خیلی تنگ شده نیکا ؛ عزیز دل خاله الان که هنوز یه روز کامل هم که نشده رفتی دلم برات تنگ شده می فهمم چقدر دوستت دارم     اینجا نیکا اون سرهمی بنفش رو پوشیده تو اتاق من بود .دیدم عهههههههه چقدر به رنگ اتاقم میاد لباسش یه عکس بگیرم.همین نیکا روبلندش کردیم خانومی خوابش برد   ...

سلام نیکا خانومی و دوستای گلم این چند وقت که چیزی از نیکا ننوشتم خیـــــــــــــــــــــلی سرم شلوغ بود.از نیکا جون عذر میخوام نیکا خانوم از 5 شنبه (29/مهر/93 )اومد خونه ی ما و خونه ی ما رو کلی بانشاط کرد منم همش از پنج شنبه در حال شکار لحظه ها بودم تا قشنگ ترین لحظات نیکا جونی رو ثبت کنم جمعه براش چندتایی مهمون اومد  و یه دست لباس بافتنی خیلی خوشمل کادو گرفت دخملی روز دوم که اومده بود خونه ی ما برای اولین بار رفت حموم البته بازم با کمک خاله گلم روز دوشنبه هم اولین تولدی بود که رفت؛تولد عموش  این روزا خیلی قشنگ و خوبن   ولی زود تموم میشن و دلم براشون تنگ میشه دارم فکر میکنم وقتی نیکا از اینجا بره ...

ســــــــــــــــــــــــــــــلام نفس خاله و دوستان اومدم با کمی تاخیر یه خبر بدم: بند ناف نیکا خانــــــــــــــــــــــــــوم افتاد در تاریخ 27 / مهر /93 مبارکه نیکا جونی ؛عشق خاله   قربون طرز خوابیدنت برم که مثل عروسک میخوابی عروسکم     خداحافظ ...

سلا م عشـــــــــــــــق خاله   و دوستای گلم توی این چند روزی که از اومدن نیکا خانومی به خانواده ی ما میگذره اتفاقات زیادی افتاده  اول از همه روزی که نیکا خانومو از بیمارستان به خونه آوردن برای سلامتی خودش و مامانش گوسفند کشتیم بعد از اون پدر عزیزم بهش یک چشم قربونی داد تا دخمل نازمون چشم نخوره  اینم عکسش   این هم پشتش که یه لایه از طلا وان یکاد داره   اینم روی لباس نیکا خانوم ناز ما   برای نیکا خانوم و مامانش چهارشنبه (فردای تولد نیکا گلی) کلی مهمون اومد.... روز چهارشنبه می خواستیم نیکا عسلی رو ببریم حموم تا گل تر از اینی که هست بشه ولی هربار که لباسای نیک...